مرحوم استاد مستوفی انسانی خدوم ، امین ، دارای تجربه ای گرانسنگ در ارزیابی کهنه کتابها و کتابخانه ها بود. در جلساتی که برای تقویم نسخه های خطی در کنار مرحوم استاد عبدالحسین حائری در کتابخانه مجلس ، افتخار همراهی داشتم ، نکته های ارزنده و خاطرات تاریخی شیرینی از ایشان شنیدم ، از سفرهای خارجی که برای تهیه کتاب کردند ، از کتابخانه های شخصیت های علمی و خانواده های بزرگان که خریداری نمودند، از گنجینه ها و نسخه های نفیسی که دیدند و از شخصیت های بزرگی که در کتابفروشی کوچکش رفت و آمد داشتند. روحش شاد
مرحوم استاد مستوفی مردی شریف و منیع الطبع و بسیار جدی، و اهل مزاح و شوخی نبود. او را حریص به مال دنیا نیافتم ، در داوری هایش در تقویم نسخه ها منفعت شخصی را لحاظ نمی کرد و اهل رانت خواری و زد و بند نبود. در کتابفروشی خود منابعی داشت برای مراجعات شخصی تا در شناخت نسخه ها از آنها استفاده نماید و بر کاغذی نوشته بود : «این کتابها فروشی نیست» و مشتری کنجکاو حسرت به دل می ماند.
به خاطر دارم در یکی از جلسات تقویم نسخ خطی کتابخانه مجلس ، استاد مستوفی ذکر خیری از مرحوم سلطان القرایی به میان آورد و گفت: با اینکه آن مرحوم عضو هیأت تقویم مخطوطات کتابخانه مجلس بود، ولی وقتی مجموعه نفیس خودش را برای فروش به کتابخانه مجلس عرضه کرد، در جلسات تقویم شرکت نمی کرد و نسبت به قیمت آنها اظهار نظر نمی نمود.
داستان های جالب و جذابی از مسافرتهای متعددش به هند ، برای خرید کتاب داشت ، ای کاش همان موقع می نوشتم.
یک روز شاهد بودم شخصی نسخه ای خطی در طب در قطع رحلی حجیم برای فروش به ایشان عرضه نمود، ولی با بی اعتنایی گفت : خریدار این نسخه نیستم! فروشنده اصرار کرد به هر قیمتی میخواهی از من خریداری کن.
استاد مستوفی گفت: دوهزار تومان میفروشی؟
فروشنده با تعجب و تحیر کتاب را گرفت و از کتابفروشی خارج شد. پس از دقایقی من هم خارج شدم به این خیال که نسخه را ،هرچه باشد ، دستکم به پنجاه هزار تومان خرید کنم. اما پایم لرزید و منصرف شدم و با خود گفتم حتما دلیلی داشته که استاد مستوفی از منفعت خرید نسخه چشم پوشی کرده است.
مرحوم استاد مستوفی مردی شریف و منیع الطبع و بسیار جدی، و اهل مزاح و شوخی نبود. او را حریص به مال دنیا نیافتم ، در داوری هایش در تقویم نسخه ها منفعت شخصی را لحاظ نمی کرد و اهل رانت خواری و زد و بند نبود. در کتابفروشی خود منابعی داشت برای مراجعات شخصی تا در شناخت نسخه ها از آنها استفاده نماید و بر کاغذی نوشته بود : «این کتابها فروشی نیست» و مشتری کنجکاو حسرت به دل می ماند.
به خاطر دارم در یکی از جلسات تقویم نسخ خطی کتابخانه مجلس ، استاد مستوفی ذکر خیری از مرحوم سلطان القرایی به میان آورد و گفت: با اینکه آن مرحوم عضو هیأت تقویم مخطوطات کتابخانه مجلس بود، ولی وقتی مجموعه نفیس خودش را برای فروش به کتابخانه مجلس عرضه کرد، در جلسات تقویم شرکت نمی کرد و نسبت به قیمت آنها اظهار نظر نمی نمود.
داستان های جالب و جذابی از مسافرتهای متعددش به هند ، برای خرید کتاب داشت ، ای کاش همان موقع می نوشتم.
یک روز شاهد بودم شخصی نسخه ای خطی در طب در قطع رحلی حجیم برای فروش به ایشان عرضه نمود، ولی با بی اعتنایی گفت : خریدار این نسخه نیستم! فروشنده اصرار کرد به هر قیمتی میخواهی از من خریداری کن.
استاد مستوفی گفت: دوهزار تومان میفروشی؟
فروشنده با تعجب و تحیر کتاب را گرفت و از کتابفروشی خارج شد. پس از دقایقی من هم خارج شدم به این خیال که نسخه را ،هرچه باشد ، دستکم به پنجاه هزار تومان خرید کنم. اما پایم لرزید و منصرف شدم و با خود گفتم حتما دلیلی داشته که استاد مستوفی از منفعت خرید نسخه چشم پوشی کرده است.
سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۲